گروه جهاد و مقاومت مشرق - «مگر چشم تو دریاست» عنوان جذابی است که خواننده با خود میگوید این چه ارتباطی با کتاب خاطرات مادر ۴ شهید دارد. حتی همین نام هم اگر بهانهای باشد که کتاب جواد کلاته عربی را برای پی بردن به راز اسم کتاب بخوانیم باید آن را تا آخرین صفحات خواند تا پرده از راز نام کتاب برداشته شود. ولی وقتی کتاب را دست بگیرید دیگر نام کتاب فراموشتان میشود و روایت مادری صبور شما را با خود میبرد به عمق اتفاقاتی که برایش روی داده و فرزندانش را تقدیم مسیری کرده که همچنان در دفاع از آن ایستاده است.
حاجیه خانم جنیدی همسر حجتالاسلام جنیدی و مادر چهار شهید این روزها در شهرستان پیشوا زندگی میکند و با خاطرات فرزندان شهیدش روزگار سپری میکند. به بهانه خاطرات این مادر شهید سراغ نویسنده کتاب رفتیم و با او در ارتباط با کتاب گفتوگو کردیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*دیدن نیمه پنهان جنگ در خاطرات خانواده شهدا
** : با توجه به اینکه خاطرات حاج خانم جنیدی است و روایتی از سالهای دور تا پس از شهادت فرزندانش است، نوشتن آن چقدر ضرورت دارد؟ چون شاید او یک شخصیت فرعی غیر مستقیم دخیل در دوران جنگ است.
این مسئله به نگاه ما بستگی دارد. از نظر من شخصیتهای جنگ شخصیتهای مستقل و قائم به ذات و نفس خودشان نیستند. از نظر من خیلیها دست به دست هم میدهند تا یک رزمنده یک تیری را در خط مقدم شلیک کنند. همه دست به دست هم میدهند تا آن یک نفر فقط آن تیر را بیاندازند.
اینکه چرا حاج خانم جنیدی سوژه کتاب شد فقط به خاطر چهار شهیدش نیست. اهمیت این فرد از آن باب است که زیرساخت تربیتی را به همراه همسرش (حجتالاسلام جنیدی) فراهم کرده است. حتی پدر حاج خانم هم در این زیرساخت موثر بوده است. از نظر من این شهدا نتیجه ضروری چنین زندگی هستند یعنی نتیجه مستقیم چنین طرز تفکر، تربیت و ... است. یعنی چنین نگاهی خانوادهای مجاهد را میسازد. این مادر که دارای خانواده پرجمعیتی است همه کار میکند و تمام قد پای انقلاب ایستاده است. آن هم مادری که پدرش او را به مدرسه نفرستاده چون معتقد بوده حضور در مدرسه به سود دخترش نیست ولی حضور فعال اجتماعی دارد و آنطور در راهپیمایی ضد بنیصدر شرکت میکند.
حرف من این است که نیمه پنهان جنگ را دیدن که اتفاقا از نیمه بیشتر است دیدن نقش پدران شهدا، نقش مادران شهدا و ... است که در تربیت و زیرساخت و فراهم کردن بستر برای رشد این افراد نقش اساسی داشتهاند.
*خاطراتی که به هیچکس نگفته بود
** : چقدر برای نگارش این کتاب وقت گذاشتید؟
این کتاب از سال ۹۲ مصاحبهاش را آغاز کردم و حدود یک سال و نیم صحبت کردن با حاج خانم جنیدی به طول انجامید. خانواده جنیدی واقعا شخصیت بزرگی هستند و حاج خانم جنیدی خودشان بسیار علاقهمند به این کار بودند. این در حالی است که ایشان گارد بستهای دارند و به راحتی کسی را به خودشان راه نمیدهند ولی ما وقتی سراغ ایشان رفتیم به سرعت جلسات را آغاز کرد و خاطراتی را گفت که شاید به هیچ کسی نگفته بود و اعتماد کرد و خاطراتش را بازگو کرد.
من برای تکمیل اطلاعات با عروسهای حاج خانم و دامادشان در کنار همرزمان شهدا مصاحبه کردم. من خاطرات دیگران را در خدمت روایت مادر قرار دادم. حتی دفترچه خاطرات شهید عبدالحمید را در روزهای پس از مصاحبه به من دادند و حاج خانم اصلا در مورد آن با من حرف نزده بودند ولی من از آن دفترچه به عنوان روایت مادر استفاده کردم و آنها را در خدمت روایت مادر در آوردم. اسنادی وجود داشت که من در تکمیل روایت مادر شهدا از آن استفاده کردم. حتی در برخی مقاطع حاج خانم اطلاعاتی به من میداد که آنها روایت مادرانه نبود بلکه برای مثال از کیفیت شهادت فرزندان سخن گفته بود که خب من صحت آنها را در گفتوگو با دیگران پیدا میکردم.
با توجه به این توضیحات کار کتاب حدود دو سال و نیم طول کشید. وقتی بخشی از تحقیق و مصاحبه انجام شد نگارش را آغاز کردم.
** : چرا پس اسناد در کتاب نیست؟
سلیقه ناشر نبود حتی در مقدمه کتاب شرح کاملی از روند کارم نوشته بودم ولی مدیران قبلی گفتند این مقدمه مناسب نیست. وگرنه این اسناد و آن مقدمه خیلی به کتاب کمک میکرد و در تغییرات اخیر در انتشارات قول دادند در تجدید چاپ کتاب این تغییرات را اعمال کنند.
*حاج خانم گفتند این کتاب حرفهای خودم است ولی قشنگتر
** : حاجخانم جنیدی پیش از چاپ کتاب را خواندند؟
قطعا خواندند. در طول این سالهایی که مشغول کار مستندنگاری هستم کتابی را به لحاظ تایید خانواده شهید به راحتی این کتاب ندیدهام. این کتاب را هم حاجخانم و هم عروس ایشان خواندند. من حتی از حاج خانم امضای تایید دارم و قرار است در تجدید چاپ در ابتدای کتاب قرار گیرد. حاج خانم پس از خواندن این کتاب گفتند این کار تمام حرفهای خودم است ولی قشنگتر است.
** : برای چاپهای بعدی فکری برای طرح جلد هم کردهاید؟
البته این به انتشارات ارتباط پیدا میکند ولی خبرهایی دارم که مثلا در تجدید چاپ میخواهند تغییراتی در فونت و مقدمه و طرح جلد ایجاد کنند. حتی خودم هم یک ویراستی انجام خواهم داد.
*زمان در کار زیرپوستی است
** : به نظرم آمد که بسیاری از روایتها زمان ندارد. شاید مصداق در ذهنم نمانده است ولی برای مثال در مورد فوت مرحوم جنیدی خواننده میداند در چه زمانی است ولی اشارهای به آن نمیشود. این زمان نداشتن به خاطر حاج خانم جنیدی است که اتفاقات را بدون تاریخ در ذهنشان دارند یا مسئله در جای دیگر است؟
حقیقت امر این است که من نسبت به زمان حساسیت دارم. از آنجا که روایت کتاب مادرانه است و میخواستم لحن مادر در کار باشد. روش استفاده از زمان در این کار زیرپوستی است. من در این اثر اشاره مستقیم به زمان نکردهام ولی در سبک روایت طوری است که خواننده با اشاراتی که میشود زمان روایتها دستش میآید.
من چون میخواستم لحن مادر حفظ شود خیلی برای آن تلاش کردم و برای همین است که گاهی به تاریخ دقیق اشاره نمیشود.
*در این کتاب شخصیتزده شدم
** : در این کتاب ما فقط شاهد یک روایت مادرانه هستیم در صورتی که خانم جنیدی شخصیت موثری هستند که در اتفاقات حتما موضع داشتند و حضور او در رویدادها موید این مسئله است. اما چرا در بازخوانی خاطرات، سراغ برهههای مهم و حساس تاریخ معاصر که او شاهد قضایا بوده است نرفتهاید. اتفاقاتی که امروز بسیار پیرامون آن حرف زده میشود و روایتهای فردی است که آنها را پر و بال میدهد. برای مثال فتح خرمشهر، کربلای ۴ و ۵، قضایای مرتبط با آیتالله منتظری و ... را از ایشان سوال نپرسیدید.
حقیقت امر این است که گاهی ممکن است من کوتاهی کرده باشم. اما خانم جنیدی حافظه دور بسیار قوی دارند و اتفاقات سالهای دور را به خوبی در ذهن داشتند اما از یک زمانی به این طرف به خاطر حجم فعالیتهای همسر و فرزندان و اتفاقات در سالهای انقلاب به بعد در یک فضای پیچیده قرار گرفت. اگر یک سال دیگر مصاحبه را ادامه میدادم حتما مطالب بیشتری دستگیرم میشد ولی گاهی حاج خانم اعضابشان از دست من خرد میشد آن هم به خاطر اصرار در گرفتن جزئیات.
قاعده کارم این است که وقتی روی یک شخصیت کار میکنم حوادث پیرامون او برایم مهم است. در حاجخانم جنیدی هم این در ذهنم بوده ولی شاید در آن برهه که تجربهام کمتر بوده میتوانستم روی حوادث مهم مانند فتح خرمشهر دست بگذارم و کوتاهی کردهام. شاید شخصیتزده شدم و روی فرزندان و همسر ایشان متمرکز شدم و مقداری حواسم پرت شده است. هرچند خانم جنیدی یک فعال سیاسی است و حرف برای گفتن دارد ولی دلم نمیخواست وارد فضای سیاسی بشوم و موجب دلزدگی یک سلیقه سیاسی از خاطرات این مادر شوم وگرنه حتما خانم جنیدی حرف برای گفتن داشت. به همین خاطر گاهی از روی عمد سوال نپرسیدم. این کار دارای هفت - هشت شخصیت اصلی است و این مقداری من را شخصیتزده کرد و فراموش کردم که یک الزاماتی برای خودم داشته باشم تا نسبت به حوادث مهم تاریخ بیتفاوت نباشم.